روزنوشت‌های یک مهندس

در ژرفـنـای اقـیـانـوس آگـاهـی، هـمـچـون رودی کـوچـک امـا جـاری و زلـالـم تـا دریـا شـدن هـمـچـنـان نـیـازمـنـد قـطـره هـای سـخـاوتـمـنـد بـارانـم.

تولدت مبارک پسرم...

فکر نکنی تو یادته و منو فراموش عزیزتر از جانم. منم یادمه پسر دلبندم...

تنهایی برات تولد گرفتم. کادوتم محفوظ برات نگه داشتم.

چشم انتظار دیدار مجددتم. با یک دنیا حرف که باید باهات بزنم و قدر چند سال نگاه و نگاه و نگاه...

5 ساله شدنت مبارک عزیز دل پدر.

 

تولد پسرم

رهایی از سندروم سیندرلا !

عرض ادب خدمت همه خوبان. لبخند

امروز صبح با یه بنده خدایی داشتم میرفتم محل کارم. رادیوی ماشین رو روشن کرده بود و با دقت گوش میداد.

منم کنجکاو شدم و سرم رو از گوشیم بیرون آوردم و به دقت مطلبی که گفته میشد رو گوش دادم.

در مورد سندروم سیندرلا داشت یه روانشناس صحبت میکرد. اسمش خیلی جالب بود.

بصورت خلاصه گفت سندرم سیندرلا یعنی اینکه سواری با اسب سفید و کالسکه طلایی به دنبال دختری میاد و خوشبختش می کنه!

و با این تفکر سیندرلایی نظر دختر اینه که: پس من از فردای عقد نیازی به تلاش ندارم و همه چیز برام مهیاست و نیازهای من برآورده خواهد شد!

 

حالا نمیخوام بیام در مورد این موضوع صحبت کنم. یه سرچ کنید توی اینترنت کلی توضیح در این مورد براتون میاد.

بعد که خوب فکر کردم دیدم این مسئله نه تنها واسه خانوم ها هست بلکه آقایونم دارن! حالا شاید کمتر ولی بهرحال دارن.

دیدم بعضی از آقایونی رو هم که منتظرن یه خانم زیبا و پولدار و با اصل و نسب بهشون جواب مثبت بده. و مشابهش خیلی از خانوم ها رو هم به همین شکل.

 

به نظرم این مسئله نه تنها در مورد ازدواج بلکه در مورد خیلی از مسائل دیگه هم وجود داره. وقتی منتظر باشیم که معجزه ای توی زندگیمون رخ بده یا یه گنجی پیدا کنیم یا قرعه کشی بانک برنده بشیم یا یکی پیدا بشه کمکمون کنه توی مشکلات و هزار تا مورد مشابه دیگه، همه یک معنی رو میدن.

 

فرافکنی و تنبلی و نداشتن عزت نفس

 

 حالا اسم علمیش رو گذاشتن سندروم.!

 

به نظر من این قبیل تصورات و رویاها روز به روز آدم رو گوشه گیرتر، افسرده تر و ناامیدتر میکنه. افراد از خود واقعیشون فرار میکنن. همه یه نقاب میزنن و چیزی رو نشون میدن که در تصوراتشونه. واسه همین خیلیا جرات نشون دادن حتی تصویر خودشونم ندارن! میشن دنباله رو یک سری از افرادیکه از نظر اونا به رویاهاشون نزدیک ترن.

 

ولی واقعیت اینه که همه افراد با هر سن و سالی و هر موقعیت و شخصیت و ظاهری به نوبه خودشون زیبا هستن.

شمایی که داری این مطلب رو میخونی، باید باور کنی که منحصر به فرد آفریده شدی. دوباره هیچ شخصی مثل تو نخواهد آمد.

پس لطفا دست از مقایسه خودت با سایرین بردار. از خود واقعیت لذت ببر. با خودت در صلح باش. با خودت مهربان باش و عاشق خودت شو.

دوست من، بجای اینکه منتظر باشی شرایط تغییر کنه یا یه نفر پیدا بشه خوشبختت کنه روی پای خودت وایستا. روی خودت کار کن. مستقل از هر انسان دیگه ای شو. رشد کن و بزرگ شو. حاضر باش بهای رشدت رو هر چند زیاد پرداخت کنی.

و مطمئن باش با استقلال خودت بهترین افراد و اتفاقها سر راهت نمایان میشن. شک نکن.

در ضمن هر وقت هم ناامید شدی و انرژیت داشت کم میشد همراه با من این کلیپ کوتاه رو گوش کن و ادامه بده. یا علی...

  

 

فایل صوتی این کلیپ رو هم میتونید از اینجا دانلود کنید. :)

 

بین سختی و تنبلی عمیقا تفاوت است

در قرآن گفته شده: ان مع العسر یسری. یعنی با هر سختی آسانی است. نگفته با هر تنبلی آسانی است!

بین سختی کشیدن برای رسیدن به نتیجه دلخواه با تنبلی کردن تفاوت بسیار است.

به اندازه فکرتان صرفا بزرگ خواهید شد ولی به اندازه اقدامتان به موفقیت میرسید.

(قابل توجه دوستانی که صرفا انگیزشی صحبت میکنند!)

داستان زندگی 31 ساله من – بخش دوم

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

داستان زندگی 31 ساله من – بخش اول

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

صندلی داغ مهندسی!

صندلی داغ

 

خوب دیگه به علت کنجکاوی بیش از حد جمع کثیری از دوستان من هم یه صندلی داغ میزارم. امید است که خرسند گردید و کنجکاوی تان برطرف گردد. :)

فقط قبلش بگم در پاسخ دادن به سوالاتتون مختارم. سعی میکنم همه رو جواب بدم. ولی اگر قراره بین جواب ندادن و دروغ گفتن یکی رو انتخاب کنم مطمئنا انتخابم گزینه اوله. :)

 

دین با طعم غم!

هر روز که به محل کارم میرسم این شرکت کناری ما صدای یک دعا رو توی بلندگوهاش داره پخش میکنه.

اونم با تمام توان بلندگوهای بیچاره :(

حالا اینکه دعاش چیه و هدف اون بنده خدا چیه رو کاری ندارم. من فقط با یه چیز مشکل دارم. از زمان دانشگاه هم مشکلم شروع شده و کلی هم بابت این قضیه بحث و... داشتیم.

بهرصورت ما یه کشور اسلامی هستیم. زندگی توی یه همچین کشوری یه سری مسائل رو به همراه داره.

مثلا پخش اذان و دعا و... از مساجد و جاهای دیگه یه امر کاملا طبیعیه.

ولی چیزی که من متوجه نمیشم اینه که چرا این اذان هایی رو که دارن پخش میکنن اینهمه غم داره.

چرا یه صدایی رو پخش نمیکنن که آدم جذب بشه بهش و بره مسجد و حس بهتری بگیره مثلا؟

منکه شخصا وقتی این صداهای غمناک رو میشنوم بجای جذب فراری میشم.

توی این شرایط زندگی و کشور که داره از عالم و آدم غم رو سر مردم میباره لطفا شما که مسئول اجرای دین هستین دیگه غم و اندوه رو به خورد مردم ندین.

تازه بحث فقط دعا و اذان و... نیست.

کلا طوری دین رو به ما نشون دادن که هر وقت اسم خدا و پیامبر و اسلام و قرآن و اماما و... میاد آدم فکر میکنه نطفه همه اینارو با غم بریدن.

والا بخدا دین اینجوری نیست. لااقل منکه فک میکنم اینجوری نیست.

شما چی فکر میکنید؟

احمد حیدری هستم. یه برنامه نویس و طراح سایت که نمیدونم چرا، ولی یه حسی بهم گفت بعد از 10 سال طراحی سایت و کار و بدست آوردن تجربه‌های تلخ و شیرین بسیار در زندگیم یک وبلاگ ساده جاش خالیه. واسه همین تصمیم گرفتم ایجادش کنم و اتفاقات روزمره ام رو داخلش بنوسیم تا آیندگان رو ارجاع بدم بهش!
Based On Erfan Theme طراحی شده با عشق به انضمام کمی خلاقیت توسط: احمد حیدری - (کپی قالب و محتوای آن کاملا آزاد است...)