روزنوشت‌های یک مهندس

در ژرفـنـای اقـیـانـوس آگـاهـی، هـمـچـون رودی کـوچـک امـا جـاری و زلـالـم تـا دریـا شـدن هـمـچـنـان نـیـازمـنـد قـطـره هـای سـخـاوتـمـنـد بـارانـم.

تولدت مبارک پسرم...

فکر نکنی تو یادته و منو فراموش عزیزتر از جانم. منم یادمه پسر دلبندم...

تنهایی برات تولد گرفتم. کادوتم محفوظ برات نگه داشتم.

چشم انتظار دیدار مجددتم. با یک دنیا حرف که باید باهات بزنم و قدر چند سال نگاه و نگاه و نگاه...

5 ساله شدنت مبارک عزیز دل پدر.

 

تولد پسرم

31 سال از عمرم گذشت...

امروز یعنی 9 اسفند ماه 1396، دقیقا 31 سال از عمرم گذشت...

31 سالی که تجربه های متفاوت و مختلفی رو برام رقم زد.

 و چه سریع این عمر میگذره...

وقتی به خاطرات گذشته ام رجوع میکنم میبینم انگار همین دیروز بود که این اتفاق ها برام افتاد.

تمام خاطرات تلخ و شیرین زندگیم. همه امشب مرور شدن برام.

توی این مدت تلخی ها هم بوده ولی شیرینی ها هم بوده. 

زندگی همینه. سراسر چالش و تجربه است.

بیشترین فشار، تلخی، فراق و مشکلات رو در یکسالی که گذشت تجربه کردم.

چه توی کار چه توی زندگیم.

ولی به کمک خدا هنوز زنده ام و دارم مسیرمو ادامه میدم.

به امید ساخت زندگی و دنیایی بهتر...

در هر صورت و در مجموع از خودم راضی ام. هر چند میتونستم خیلی بهتر از اینها باشم.

پس به خودم میگم: روز تولدت مبارک مهندس!

احمد حیدری هستم. یه برنامه نویس و طراح سایت که نمیدونم چرا، ولی یه حسی بهم گفت بعد از 10 سال طراحی سایت و کار و بدست آوردن تجربه‌های تلخ و شیرین بسیار در زندگیم یک وبلاگ ساده جاش خالیه. واسه همین تصمیم گرفتم ایجادش کنم و اتفاقات روزمره ام رو داخلش بنوسیم تا آیندگان رو ارجاع بدم بهش!
Based On Erfan Theme طراحی شده با عشق به انضمام کمی خلاقیت توسط: احمد حیدری - (کپی قالب و محتوای آن کاملا آزاد است...)